دخترک خندید و پسرک ماتش برد !که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست، حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گیرد !غضب آلود به او غیظی کرد !این وسط من بودم، سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم من که پیغمبر عشقی معصوم، بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق و لب و دندان ِ تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاک افتادم چون رسولی ناکام !هر دو را بغض ربود...دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
AGAR ASHEGH SHODAN PAS YEKGONAH AST …DELE ASHEGH SHEKASTAN SADGONAH AST…AGAR MAH BODAM BE HARJA KEBODI,SORAGHET RO AZ KHODAMIGEREFTAM …AGAR SANG BODAM BE HARJA KEBODI,SARE RAHGOZARE TO JAMIGEREFTAM …AGAR MAH BODI BE SAD NAZSHAYAD,SHABI BAR LABE BAMAMMINESHASTI …AGAR SANG BODI BE HARJA KEBODAM,MARA MISHEKASTI ...AGE BA TO BODAN ESHTEBAHE,AGETO RO KHASTAN ESHTEBAHE,AGEASHEGHE TO BODANESHTEBAHE,AGE VASE TO MORDANESHTEBAHE,PAS BEDON KE TOGHASHANG TARIN ESHTEBAHI
آن اسکناس کذائی!!...سخنران در حالیکه یک 20 دلاری را بالای سر برده بود از تمام حاظرین در سمینار پرسید چه کسی این 20 دلاری را می خواهد؟؟ همه دستها را بالا بردند،بعد پول را مچاله کرد و دوباره گفت:هنوزم کسی هست که این 20 دلاری را بخواهد باز همه دستها را بالا بردند سپس اسکناس را روی زمین انداخت و با پا پول را مچاله کرد و باز هم گفت کسی پول را می خواهد،دستها همچنان بالا بود،سخنران گفت دوستانه من شما درس بزرگی را یاد گرفته اید.در واقع چه اهمیتی دارد که من این 20 دلاری را چکار کنم مهم اینست که شما هنوز اسکناس را می خواهید چون ارزش آن کم نشده است این اسکناس هنوز 20 دلار می ارزد.ما در زندگی ممکن است بخاطر شرایطی زمین بخوریم و مچاله و کثیف شویم و احساس کنیم بی ارزش شده ایم.اما اصلا مهم نیست چه اتفاقی افتاده است،مهم اینست که شما هرگز ارزش خود را از دست نداده اید و هنوز هستن کسانیکه بی نهایت دوستمان دارند....